جدول جو
جدول جو

معنی میزان سن - جستجوی لغت در جدول جو

میزان سن(سِ)
صورت خارجی دادن اثری غنایی یا درام یا سناریو به صورت صحنۀ نمایش یا فیلم. تنظیم صحنه ها و نظارت بر همه امور فنی و هنری یک نمایشنامه یا سناریو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میزانسن
تصویر میزانسن
میزان سن (Mise-en-scène) در سینما به معنای `چیدمان صحنه` یا `چیدمان دوربین` است. این اصطلاح فرانسوی شامل تمامی عوامل بصری و فضایی است که در یک صحنه سینمایی حضور دارند و نقش مهمی در ایجاد احساسات، مفهوم، و تجربه بصری برای تماشاگران دارند. به طور کلی، میزان سن شامل عواملی نظیر:
1. تنظیم : ترتیب و موقعیت اجسام، اشخاص، و عناصر دیگر در صحنه.
2. روشنایی : نورپردازی و استفاده از نور برای ایجاد افکت ها و تأثیرات بصری.
3. کاست : انتخاب و طراحی لباس ها و لوازم جلوه ای که بازیگران به بدن می پوشانند.
4. لباس : سبک و نوع لباس هایی که بازیگران در صحنه می پوشند.
5. آرایش و چهره پردازی : طراحی و آماده سازی صورت و موی بازیگران.
این عوامل همگی به همراه تصمیم گیری های کارگردان درباره زاویه دوربین، حرکت دوربین، و استفاده از زوم و فوکوس، به شکل نهایی تصویر و تجربه سینمایی که تماشاگران تجربه می کنند، تأثیرگذار هستند.
عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران و حرکت دوربین. در میزانسن، نسبت بازیگرها به یکدیگر، نسب دوربین به صحنه و بازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای و خلاق قرار می گیرد و آنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد. به تعبیر منتقدان، میزانسن تصرف در فضای محسوس و مادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است. واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از میزانسن
تصویر میزانسن
در سینما و تئاتر، تنظیم صحنه و امور فنی و هنری یک نمایشنامه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ سُ)
دهی است از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 8هزارگزی جنوب باختری شاهی با 370 تن جمعیت. آب آن از نهر هتکه رود خانه تالا و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ سِن ن / ن)
میان سال. میانه عمر. نه جوان و نه پیر. (ناظم الاطباء). میانه سال. که نه پیر است و نه جوان
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نوعی از زیور است که زنان دارند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی (بازی دادن هنر پیشه ها انتخاب جا و حرکت دوربین نور پردازی نما ویرایی (سم) صورت خارجی دادن اثری غنایی یا درام یا سناریو بصورت صحنه نمایش یا فلیم تنظیم صحنه ها و نظارت بر همه امور فنی و هنری یک نمایشنامه یا سناریو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میزان شدن
تصویر میزان شدن
به نشاط لازم رسیدن، سرحال آمدن، کیفور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نگاه داشتن حرکات کامل میزان و وزن است بادست درموقع خواندن یک قطعه موسیقی. در ارکسترهای بزرگ رهبر ارکستر این عمل را انجام میدهد. اگر قطعه ای را بدون آهنگ بخوانند و حرکات میزان و وزن را با دست نگاه دارند این عمل را وزن خوانی و میزان زدن گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میزانسن
تصویر میزانسن
((سِ))
تنظیم جای استقرار هنرپیشگان و وسایل صحنه اعم از دکور و غیره
فرهنگ فارسی معین